آموزش مدیریت
6 راه برای دانستن اسرار و افکار دورنی برای رسیدن به پول بیشتر..
آموزش مدیریت و کنترل ذهن رابطه مستقیم برای تصمیم گیری درست دارند . در بسیاری از مواقع شما سعی دارید تا ذهن طرف مقابل خود را پیش بینی کنید تا بتوانید در مقابل تصمیمات درست بگیرید ، پس در این شرایط باید برای آموزش مدیریت بها داده باشید تا بتوانید نتیجه مناسب بگیرید.
این مورد در رسیدن به پول بیشتر و سودآوری شرکت و کسب درآمد برای شرکت شما بسیار مفید خواهد بود . در اغلب خرید و فروش های شرکتی، بیشتر از نصف وقت شما به تلاش در جهت جمع آوری اطلاعات صحیح می گذرد. شما قبل از اینکه بتوانید خواستی را برای خرید ایجاد کنید، مجبورید هر طور شده بفهمید که مشتری تان حقیقتا چه می خواهد، (که همانطوری متذکر شدیم، خواست واقعی او همواره آن چیزی نیست که می گوید مایل است چه قیمتی را برای آن بپردازد.پس در نظر بگیرید آموزش مدیریت در خروجی کار موثر باشد .
در دنیای دلخواه ما، مشتریان بالقوه در ابتدای هر جلسه، شرایط معامله، و نوع درخواست خود را دقیقا به ما می گویند. ولی تا به آن آرمان برسیم، شاید از استراتژیهای زیر، در جمع آوری اطلاعات صعب الوصول، بتوانیم استفاده کنیم.
١- سؤالاتی را طرح کنید که خود پاسخ های آنها را میدانید.
اگر پاسخهای طرف شما غلط باشند، به این نتیجه می رسید که (الف) نامبرده قصد معامله ندارد، و میخواهد وقت شما را تلف کند یا (ب) بیشتر از آنچه میداند به کالاها یا خدمات شما نیازمند است
۲- همان سؤالات را در جلسه بعدی هم تکرار کنید.
این کار نه تنها از جهت مقایسه تناقض گویی های متعدد طرف در برابر سؤالات واحد، جالب است، که اطلاعات زیادی را هم در رابطه با شخصیت طرف به شما خواهد داد.
رئیس شرکتی دولتی را میشناسم که در یک مورد خاص، گزارش مشعشعی را درباره خوبیهای یک نفر مدیر اجرایی تهیه کرده بود. دو ما بعد از آن وقتی از او در مورد نحوه کار آن فرد سؤال کردم، به شدت انتقاد می کرد. خود این قضیه چیزهای زیادتری را درباره شخص گزارش دهنده – تا مدیر اجرایی ارزشیابی شده – به من آموخت خت، و فهمیدم که آقای رئیس قدری از مرحله پرت افتاده و گزارش درستی ارائه نداده بوده است.
۳- تا آنجا که ممکن است اطلاعات خود را عرضه کنید.
گرفتن و دادن اطلاعات هیچ هزینه ای را برای شما ندارد، لذا کم هزینه ترین شکل «بده بستان» است. شما لامحاله برای دریافت اطلاعاتی اندک، باید اطلاعات کمی را در اختیار طرف مقابل خود قرار دهید.
اطلاعات شما، حتی زمانی هم که محرمانه نیست، می تواند محرمانه و طبقه بندی شده تلقی شود. من غالبا، در مذاکراتی که دارم تعدادی بولتن اطلاعاتی را که مجاز به توزیع آنها هستم، با خود می برم – زیرا من هم مثل هر کس دیگری، دارای اطلاعاتی اختصاصی هستم که مسلم میدانم طرف مقابل برای دانستن آن بسیار علاقمند است. لذا بعد از اینکه «اسرار» خود را با آنها در میان گذاشتم، برای آنها مشکل میشود سعی در حفظ اسرار خود داشته باشند.
4- منبع اطلاعاتی خودتان را بررسی کنید.
سطح مردمی که با آنها تماس می گیرید، و محل مذاکره میتوانند برنوع اطلاعاتی که می گیرید تأثیر داشته باشند.
هرچه «بزرگترها » را از دفتر کارشان دورتر ببرید، علاقه شان به افشای اسرار و اطلاعات بیشتر میشود. آنها در یک ضیافت دلچسب شام، یا در یک دوره بازی گلف، احتمالا کمتر حالت کاسبکارانه به خود می گیرند. و اگر صحبت های خودمانی، به بحثهای جدی تجاری بینجامد (که معمولا اینطور میشود مثل این است که سیاستمداری با روزنامه نگاری، در گوشی حرفهایی بزند، و از او بخواهد ی ابدا آنها را جایی نقل نکند.)
در اینجور جاها، همواره مترصد کسب حقایقی ساده و بی پیرایه باشید.
در مقابل، کوچکترها کمتر از آنچه فکرش را می کنید قابل اطمینان اند. آنها علاقه شان بیشتر به اظهار نظرهای شخصی است تا ارائه حقایق – ازینرو نظریاتشان همواره نیاز به تأیید دارند.
۵- از آنها اطلاعاتی را بخواهید که بشما نخواهند داد.
نحوه برخورد مردم با اطلاعاتی که ابدا به شما مربوط نمیشود، شاخص معتبری است برای سنجش میزان صداقت، کمال و شخصیت آنها.
یکی از حساس ترین مسائل در «صنعت تبلیغات این است که مشتریان معمولا اطلاعاتی را درباره دیگر مشتریان، از ما مطالبه می کنند. و ما همواره پاسخ میدهیم، «بهتر است خودتان رأسا از مشتری مورد ن بپرسید. اگر بخواهند که شما آن اطلاعات را داشته باشید، خوب
خوشوقت خواهند شد و به شما خواهند داد. شما هرگز نمی توانید هیچ اطلاعاتی را درباره آنها، از طریق ما به دست آورید.>>
شخصا کسی یا شرکتی را ندیده ام که به خاطر این ه رنجیده خاطر شده باشد، یا از معامله با ما منصرف شده باشد
6- معانی پنهان اعداد و ارقام.
آیا هیچ متوجه شده اید که زمانی که در جلسه مذاکره میپرسید، میزان فروش شما روی کالای فلان چقدر است ؟» با «درصد سود شما روی هر واحد از فلان کالا چه میزان است ؟» فورا سکوتی برجلسه حاکم میشود؟آموزش مدیریت و دانستن تکنیک های مورد نیاز گره گشا خواهد بود .
این سکوت دقیقا به این خاطر است که اعداد و ارقام از آن دسته اطلاعاتی هستند که طرف هرگز مایل به افشای آنها و سهیم کردن طرف مقابل در آنها نیست.
بسیاری از مردم، شاید به این سبب که از دلخوری مشتریان، و با عدم دریافت پاسخ و سنگ روی یخ شدن خود میترسند، از طرح سؤالاتی پیرامون ارقام حساس پرهیز می کنند.
. ولی این کار برای من، شیرین ترین بخش یک معامله است. شما در واقع خطی را ترسیم می کنید، و از مشتری خود می خواهید که آنرا قطع کند. این مطمئن ترین نشانه ای است که آیا طرف شما قصد معامله دارد، با اینکه تنها میخواهد با شما بازی کند.